mazhabi دنیای مطالب |
|||
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:غیبت و ریختن آبروی مؤمن از دیدگاه قرآن کریم, :: 23:30 :: نويسنده : adel
غیبت و ریختن آبروی مؤمن از دیدگاه قرآن کریم
غیبت آن است كه در غیاب كسی سخنی گویند، منتهی سخنی كه عیبی از عیوب او را فاش سازد. خواه این عیب جسمانی باشد، یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش. بنابراین، اگر كسی صفات ظاهر و آشكار دیگری را بیان كند، غیبت نخواهد بود، مگر اینكه قصد مذمّت و عیبجویی داشته باشد. اگر صفتی در شخصی وجود نداشته باشد و گفته شود داخل در عنوان "تهمت" خواهد بود كه گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است. امام صادق ـ علیهالسّلام ـ می فرماید: "الغیبة أن تقول فی أخیك ما ستره الله علیه و امّا الامر الظاهر فیه، مثل الحدة و العجلة، فلا، و البهتان أن تقول ما لیس فیه؛ غیبت آن است كه دربارة برادر مسلمانت چیزی را بگویی كه خداوند پنهان داشته، و امّا چیزی كه ظاهر است مانند تندخوئی و عجله داخل در غیبت نیست بهتان این است كه چیزی را بگویی كه در او وجود ندارد. "[1]
برخی آیات درباره نکوهش غیبت عبارتند از: 1. آیة "و لا یغتب بعضكم بعضاً أیحب أحدكم أنْ یأكل لحم اخیه میتاً فكرهتموه، و اتقوا الله، إن الله توّابٌ رحیمٌ...؛ و هیچ یك از شما دیگری را غیبت نكند، آیا كسی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردة خود را بخورد؟ (به یقین) همة شما از این امر كراهت دارید. تقوای الهی پیشه كنید كه خداوند توبهپذیر و مهربان است. "[2] و در جملة أیحب أحدكم...؛ نخست استفهام انكاری به كار برده، و حب منفی را به "أحد"، یعنی یكی از مسلمانان نسبت داده و نه به بعضی از مسلمانان، یعنی نفرموده: "أیحب بعضكم" تا مشمول نفی واضحتر شود؛ یعنی اینكه حتی یك نفر از شما نیز حاضر نخواهد شد كه گوشت برادر مردة خود را بخورد چه رسد به بعضی یا همه مردم و باز به همین منظور نفی مذكور را با جملة "كرهتموه" تأكید کرده است؛ یعنی اینكه همة شما این امر را زشت میدانید. حاصل معنای آیه این كه: غیبت كردن مؤمن به منزلة خوردن گوشت برادر خود در حالی كه او مرده است می باشد. آیه یاد شده اشاره به نكات اخلاقی و تربیتی دارد، از جمله: 1. فرد غائب همچون مرده است كه قدرت بر دفاع از خویش ندارد و هجوم بردن بر كسی كه قادر بر دفاع از خویش نیست، بدترین نوع ناجوانمردی است. 2. بیشك خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمیشود، بلكه سرچشمة انواع بیماریها است، بنابراین، غیبتكننده اگر آتش كینه و حسد خود را با غیبت به طور موقت فرو نشاند، به یقین چیزی نمیگذرد كه همان بذرهای نهفتة مفاسد اخلاقی در درون جان او سر میكشد و همچون خارهای مغیلان او را آزار میدهد 3. غیبتكننده انسان ضعیف و ناتوانی است كه شهامت رویارویی با مسائل را ندارد و به همین دلیل به مردة برادر خویش هجوم میبرد. همانگونه كه یك حیوان یا انسان مردارخوار، سبب انتشار انواع میكروبهای بیماریزا میگردد، شخص غیبتكننده نیز با ذكر گناهان و عیوب پنهانی برادران مسلمان عوامل اشاعة فحشاء را فراهم میسازد. قرآن مجید با ذكر این مثال و ریزهكارهایی كه در آن نهفته شده به تحریك وجدان و فطرت انسانها در برابر این گناه بزرگ میپردازد و شاید به همین دلیل جمله را با سؤال شروع میكند، تا پاسخ آن از درون انسانها برخیزد و تأثیر آن قویتر شود، میفرماید: "آیا هیچ یك از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟" در ضمن آیه میتواند اشارهای به این نكته نیز باشد، كه موارد جواز غیبت (مانند تظلّم و رفع ستم و مشورت و اصلاح ذات البین در واقع مانند موارد اضطرار به اكل میته است كه انسان باید به حداقل قناعت كند. ) 2. آیة دیگری كه بر مذمت غیبتكنندگان نازل شده؛ آیة: "ویلٌ لكل همزة لمزة"[3] می باشد. خداوند متعال در آیه یاد شده، با تهدید كوبندهای به سراغ عیبجویان و غیبتكنندگان میرود و میفرماید: "وای بر هر عیبجوی غیبتكنندهای كه مردم با ایمان را به سخریه میگیرند، و با نیش زبان و حركات دست و چشم و ابرو، در پشت سر و پیش رو، مؤمنان را هدف تیرهای طعن و تهمت قرار میدهند. واژة "لمزة" و "همزة" كه هر دو صیغة مبالغه، به یك معنی است، و اشاره به غیبتكنندگان و عیبجویان دارد. تعبیر به "ویل" كه در آغاز این آیه آمده است، در 27 مورد از قرآن مجید دیده میشود، كه در مقام نفرین و به معنی هلاكت و یا به معنی انواع عذاب است، و با توجه به موارد استعمال ویل در قرآن به خوبی روشن میشود كه این واژه در مواردی به كار میرود كه كارهای بسیار زشتی انجام گرفته است، و از اینجا روشن میشود كه غیبت و عیبجویی از دیدگاه قرآن مجید از زشتترین كارهاست. 3. آیة: "إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب ألیم فی الدنیا و الآخرة؛ [4] كسانی كه دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناكی برای آنان در دنیا و آخرت است. در آیه یاد شده خداوند متعال به طور مستقیم سخن از نكوهش اشاعة فحشاء و تهدید شدید مرتكبشوندگان به میان میآورد و به طور ضمنی، از غیبت کردن مذمت میكند، زیرا اشاعة فحشاء غالباً از راه غیبت یا تهمت است. البته شأن نزول آیه در مورد تهمتی است كه از سوی منافقان به یكی از همسران پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ زده شده بود، ولی مسألة اشاعة فحشاء مفهوم عام دارد كه به ویژه غیبت را در بسیاری از موارد شامل میشود و هرگاه كارهای خلافی را مردم در پنهانی انجام دادهاند و كسی از آن آگاه نیست برملا شود، بسیاری از افرادی که ایمانشان ضعیف است تشویق به انجام آن میشوند. آخرین سخن دربارة تفسیر آیة یاد شده اینكه قرآن مجید برای تأكید بر این مسأله میگوید كسانی كه دوست دارند، اشاعة فحشاء در میان مؤمنان شود چنین سرنوشتی دارند. 4. آیه: "لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و كان الله سمیعاً علیماً؛ [5] خداوند دوست ندارد كسی با سخنان خود بدیها (ی دیگران) را اظهار كند، مگر آن كسی كه مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است. " در آیه یاد شده سخن از جواز غیبت کردن برای مظلومانی كه به دادخواهی برمیخیزند آمده كه از آن به خوبی غیبت بدون مجوز جایز نیست، و برای اینكه افرادی از این استثناء سوءاستفاده نكنند، و به بهانة اینكه مظلوم واقع شدهاند، هرجا بنشینند و به غیبت این و آن بپردازند، در پایان آیه میفرماید: خداوند سخنان را میشنود و از نیّات آگاه است. (و كان الله سمیعاً علیماً). از آنچه در آیة مورد نظر آمد، زشتی فراوان غیبت و عواقب دردناك آن در دنیا و آخرت، به خوبی روشن میشود. [6] تعبیراتی كه در آیات شریفه و روایات اسلامی به كار رفته نشان میدهد كه آبرو و حیثیت افراد مانند مال و جان آن ها، بلكه از بعضی جهات مهمتر است. همچنین بیانگر این مطلب است كه غیبت از بزرگترین گناهان شمرده میشود، حتی بزرگتر از عمل شنیع زنا؛ چنانكه رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: "الغیبة اشدّ من الزّنا؛ [7] (گناه) غیبت شدیدتر از زنا است". و امام علی ـ علیهالسّلام ـ می فرماید: "ابغض الخلائق إلی الله المغتاب؛ [8] منفورترین بندگان نزد خداوند غیبتكننده است. " نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ خودتون خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() |
|||
![]() |